
گیاه دیگری که به عنوان سفیر نامگذاری شده و به دلیل خواص داروییاش در فرهنگ آزتکها گرامی داشته شده است، گلهایی دارد که هیچ وقت پژمرده نمیشوند. این گیاه توسط مردی که در سال 1900 در کالیفرنیا توقف کرد و در مسیر خود به فیجی برای راهاندازی یک آبگرم گیاهی بود، کاشته شد. با کمک تلویزیون رنگی و برنامه ویژه باب هوپ، این گیاه به نماد کریسمس تبدیل شد.
قبل از ادامه، باید بگوییم:
پوانستیا سمی نیست. ممکن است با شاخ و برگهای درخشان و شاخههای رنگارنگش، که در وسط زمستان شکوفا میشود، ترسناک به نظر برسد، اما باعث مرگ نمیشود. شیره سفید رنگی که هنگام شکستن ساقه خارج میشود لاتکس است و برخی افراد ممکن است به آن حساسیت داشته باشند، اما همین و بس. تابلوی زیر بخشی از برنامه باغبانی دانشکده علوم کاربردی دانشگاه نیوهمپشایر تام است که تا سال ۲۰۱۹ هر سال در نوامبر و دسامبر خانه بازی برای آزمایشات پوانستیا برگزار میکرد.

حالا به داستان اصلی بازگردیم.
جوئل رابرتز پوانست، اولین سفیر یا به گفته خودش مامور ایالات متحده در آمریکای جنوبی، در سال 1822 وزیر مکزیک شد. او پزشک متولد کارولینای جنوبی بود که در دانشگاه ادینبورگ تحصیل کرده بود. زمانی که در مکزیک بود، نمونههایی از این بوته جذاب را که محلیها آن را «flor de nochebuena» یا گل شب کریسمس مینامیدند، به ایالات متحده فرستاد. (او همچنین به خاطر مارمولکی که آنجا کشف کرد به نام Sceloporus poinsettii شناخته میشود.) آزتکها از این گیاه برای تزئین کاخ مونتزوما استفاده کرده بودند. شیره آن را برای درمان تب و رنگ قرمز آن را برای تهیه رنگ به کار میبردند.
nochebuena، گل شب کریسمس، محور یک افسانه مکزیکی درباره دختری کوچک است که در شب کریسمس هدیهای از علفهای هرز را به کلیسا میآورد و آنها را روی محراب در کنار مجسمه کودک عیسی قرار میدهد. یک معجزه رخ میدهد و این علفهای هرز به گلهای قرمز روشن تبدیل میشوند، flor de nochebuena.

بوته اصلی nochebuena ساقهای بود و گلهای اصلی تا حدی کوچک بودند. ما اینها را گل مینامیم، اما در واقع، بخشهای قرمز گیاه براکتها هستند که برگهای اصلاح شدهای در پایه گل واقعیاند. گل واقعی پوانستیا در مرکز قرار دارد و راز پوانستیا در همین گلهاست که شبیه لوبیای کوچک هستند. این گلها باید سبز باشند یا در نوک آنها تازه شروع به زرد شدن کنند. هر پوانستیای که گلهای زرد در مرکز دارد یا از قبل گردهافشانی شده، کهنسال است. براکتهای قرمز پس از مدتی از بین میروند و تعطیلات نیز به پایان میرسد.

در مورد تاریخچه گیاه، گونهای بوتهای وجود داشت که بهعنوان گل بریده شده در سال ۱۸۳۶ به نام پوانستیا شناخته شد. به یاد داشته باشید که جشن کریسمس به آرامی در قرن نوزدهم گسترش یافت و تا سال ۱۸۷۰ تعطیلات ملی نبود.
سرود کریسمس دیکنز در سال ۱۸۴۶ در انگلستان منتشر شد. سنتهای آلمانی مانند درختان همیشهسبز که با شمع روشن میشدند، از طریق همسر ملکه الیزابت، شاهزاده آلبرت، به جامعه انگلیسی نفوذ کردند. مهاجران آلمانی که به ایالات متحده میآمدند، بسیاری از آنها از دشت راین، سنتهای رنگارنگی به آمریکاییها آوردند، بهویژه تزئینات قرمز و سبز پررنگ و بازیهای چوبی. لهستانیها، ایتالیاییها، فرانسویها و دیگران سنتها، شیرینیها و تزئینات خود را آوردند – همه اینها بخشی از سنت کریسمس آمریکایی شد، از بوچه دو نوئل و کولاچکی گرفته تا آنتیپاستو و کیک چای روسی.
پوانستیا درست در همین میان جای گرفت، اگرچه هنوز بازیکن فرعی بود.
با پل اِکه، کشاورز مهاجر آلمانی که گفته میشود در سال ۱۹۰۰ در حال عبور از ایالات متحده بود، وارد داستان شدیم. گفته میشود مقصد نهایی او فیجی بود، بهشت گرمسیری که قصد داشت یک آبگرم گیاهی راهاندازی کند. اما دو چیز او را متوقف کرد: آب و هوای کالیفرنیا، جایی که یک مزرعه لبنی و باغ میوه تأسیس کرد، و پتانسیل این بوته عجیبوغریب که میتوانست از یک مرد بلندتر شود.

این پل اِکه است در مزرعه اِکه در دهه ۱۹۳۰. نزدیک به یک قرن، خانواده اِکه سهم عمدهای در تولید پوانستیا داشتند، نه تنها در ایالات متحده بلکه در سطح جهان. ابتدا گلهای بریده شده از این بوتهها فروخته میشد، گاهی کنار بلوار هالیوود. اِکه یاد گرفت که بهترین گیاهان را پیوند بزند، گونههای جدیدی را توسعه دهد و نهایتاً پوانستیا را به گیاه گلدانی رام تبدیل کند. گیاهانی که قبلاً در فضای باز رشد میکردند، اکنون در گلخانههایی با کنترل دقیق کشت داده میشدند (و زمین وسیع مزرعه تبدیل به املاک و مستغلات و حتی یک بخش لگولند شد).
موفقیت پوانستیا تا حد زیادی به ظهور تلویزیون رنگی وابسته بود. نسل دوم خانواده اِکه به هوشمندی نسل اول بود و گلدانهایی از این گیاه رنگارنگ و درخشان را در طول فصل کریسمس به شبکههای تلویزیونی ارائه میکردند. چه چیز دیگری اینقدر ارزان است که بتوان یک دوجین یا چند دوجین از آن را در یک صحنه به کار برد! پوانستیاهای قرمز را روی سکوی خوانندگان، پشت جانی کارسون، اطراف ساحل دینه و پت بون میگذاشتند.
سرخ این گیاه در دوران ابتدایی تلویزیونهای رنگی چنان درخشان بود که تقریباً در صفحه تلویزیونها میسوختند. در اوایل دهه ۱۹۶۰، به نظر میرسید که تقریبا هر کلیسا برای کریسمس پوانستیا داشت.
سپس رنگهای جدید وارد بازار شدند.

امروز میتوانید پوانستیاهایی با رنگهای صورتی، سفید، قرمز و سفید، یا حتی نارنجی با نام Gold Rush پیدا کنید. حتی پوانستیاهای سبز نیز موجود است. این گیاه در شکلهای مختلفی مانند براکتهای بیل مانند، گرد یا نیزهای شکل به بازار عرضه میشود. من شخصاً طرفدار پوانستیاهای رگهدار یا صورتی نیستم، که برای من مانند قرمزهای محو شده به نظر میرسند.
مورد علاقه من نوع براکتهای دو لایه است، از جمله گونهای به نام Harlequin Red که پرورشدهنده آن، Syngenta، میگوید میتوان آن را بهعنوان یک گل یا یک گیاه شاخهدار پرورش داد. Harlequin Red با شکل چینخورده و شارپ خود چیزی نیست که در فروشگاههایی مانند Home Depot پیدا کنید؛ آنها امسال پوانستیاهای «تقریباً طبیعی» خود را عرضه میکنند که اصلاً طبیعی نیستند.
پس چگونه چنین پوانستیاهای غیرمعمولی را پیدا میکنید؟ یا اصلاً یک پوانستیا میخواهید؟ همانطور که دکوراتورهای داخلی ممکن است بر سر رنگ درست سفید بحث کنند، پرورشدهندگان گیاه دائماً به دنبال قرمزی ایدهآل برای پوانستیا هستند. اگر فکر میکنید فقط یک رنگ قرمز وجود دارد، باید به خانههای سبز آزمایشی نگاه کنید که در آنها 18 ماه قبل از کریسمس، پرورشدهندگان در حال کاشت، رشد و انجام صدها تلاش برای رسیدن به قرمز کامل، صورتی یا حتی سفید هستند.
فروشندگان در تعطیلات زمستانی تلاش میکنند همه چیز را بفروشند، از درختان تقلبی و واقعی گرفته تا زیورآلات، کارتها، بازیها و فروشهای عمده! و هر نوع تبلیغ دیگری که باعث بقا و رشد فروشگاههای فیزیکی در پایان سال شود.
یا حداقل روحیه مصرفکنندگان را بالا نگه دارند و مطمئن شوند اقتصاد آمریکا تا سال ۲۰۲۰ خوب عمل خواهد کرد.
پس شما هم میتوانید سهم خود را برای باغبانی انجام دهید. یک گیاه واقعی بخرید، مطمئن شوید سالم است، با آن خوب رفتار کنید و از آن لذت ببرید. به تاریخچه آن فکر کنید؛ مردی از کارولینای جنوبی که در ادینبورگ تحصیل کرد و متوجه بوتهای علفهرز با گل قرمز (و یک مارمولک) شد، مهاجر آلمانی که این بوته را پرورش داد و آن را به گیاه گلدانی رام کرد، پسری که آن را در عصر تلویزیون رنگی شناساند، و پرورشدهندگان گیاهی که تلاش میکنند اشتیاق شما به چیزهای تازه را برانگیزند.
شاید یک پوانستیا قرمز جدید وجود داشته باشد که همان قرمزی باشد که منتظرش بودید. – لیندا لی
لیندا لی، سردبیر سابق نیویورک تایمز است. او معاون سردبیر بخش خانه و خانه بود و اغلب برای ساندی استار مینوشت.
منبع: https://flowerpowerdaily.com/nochebuena-or-the-secrets-of-the-poinsettia/

