
در 28 سال بعد آلوده شده است
میا میزونو / سونی
کارگردانی دنی بویل، با فیلمنامهای از الکس گارلند
در سینماها از 20 ژوئن
در اینجا چند نکته داستانی برای تقویت دفتر سناریوی خود آمده است: پیچیده کردن طرحها و شخصیتهایتان.
میتوانیم داستان 28 سال بعد را در چند پاراگراف خلاصه کنیم. این سومین قسمت دیرهنگام از سری است که در سال 2002 آغاز شد؛ با 28 روز بعد بشر با ویروس عصبی آزمایشگاهیای که باعث عصبانیت شدید و رفتار غیرقابل کنترل میشود، قاره اروپا را فرا میگیرد و ارتشی از آلودهها را ایجاد میکند (یا زامبیها، اگرچه به این نام شناخته نمیشوند). در نهایت این عفونت در بریتانیا قرنطینه میشود و نیروی بینالمللی اطمینان حاصل میکند که هیچ کس از جزیره خارج نشود.
سنبله، پسری نوجوان (آلفی ویلیامز، تازه کار و چهرهای که قابل توجه است) در امنیت نسبی جزیره کوچکی در شمال زندگی میکند که تنها با جادهای که فقط در زمان جزر و مد پایین به قاره متصل است، ارتباط دارد. در سن ۱۲ سالگی (نسبتا جوان برای این کار ولی پدرش معتقد است او آمـاده است)، سنبله به قارهای آلوده قدم میگذارد. در میانه جنگلهای بیصدا (باید گفت بعد از ۲۸ سال سکوت کافی نبوده؛ در غیر این صورت فیلم عالی و ترسناک است) سنبله یک آلوده بسیار کند را شکار میکند که برخلاف آنها سریعتر نیست و خود را به خوبی نشان میدهد.
با این همه، وقتی سنبله به خانه بازمیگردد، قهرمان تلقی میشود و اهالی مست دهکده او را تحسین میکنند، هرچند مادرش (جودی کامر) در رختخواب و بیمار است و پدرش جیمی (هارون تیلور-جانسون) توجهش را به زنی دیگر معطوف کرده است. بنابراین، سنبله مادرش را از جزیره خارج میکند و به دنبال تنها پزشکی میرود که نامش را شنیده است — پزشکی که روزهایش را صرف مراقبت از مردگان و سوزاندن بدنها میکند.
نکته پیچیده – و بیایید حقیقت را بگوییم، شما به دنبال پیچش هستید – این است که پیچشی وجود ندارد. با رعایت قوانین جهان ساخته شده در 28 روز بعد، نویسنده الکس گارلند به شکل ساده و جذابی به آن متعهد باقی میماند. البته شکافهایی هست: برخی از آلودهها از اپیدمی اولیه جان سالم به در برده و به گونهای رقیب و تقریباً مناسبتر تبدیل شدهاند؛ به دلیل اثرات استروئیدی عفونت اصلی، برخی از آنها اکنون توانایی بیشتری دارند. اما این ویژگیها جذابیتهای جدید بزرگی نیستند و با روح حماسی فیلم که در دهکده کوچک سنبله جریان دارد، به خوبی ارائه میشوند.
هیچ چیز به طور کامل آنطور که به نظر میرسد نیست – کی همیشه این طور نیست؟ – و گاهی اوقات، به طرز قویای یادآور هنری پنجم اثر لورنس الیویه با صحنههای بزرگ جنگ است، و نیز 28 هفته بعد با تصاویر زامبیها، که معنی عمیقتر و تاریکتری به داستان حماسی خانگی در دهکده میدهد. لحظاتی از وحشت عامیانه یادآور فیلمهای آخرالزمان اکنون و بیگانگان ۳ به همراه درنده هستند، اما این فیلم ظریف نیست و هدفش واضح است: در جهانی ترسناک طولانی، این داستان انسانی درباره فقدان، ناامیدی، رشد و ایستادگی در کنار دیگران و گاه تنهایی است که با کلمات حقیقی و رفتارهای معقول بیان میشود.
بودجه متوسطی دارد (حدود ۶۰ تا ۷۵ میلیون دلار). بازیها دقیق و درستاند (مثل کاری که کریستوفر فولفورد در نقش پدربزرگ سنبله انجام میدهد؛ شخصیتی که اهمیت بسیاری دارد و سرنخهایی به داستان پیچیده میدهد). و اشتباه نکنید: 28 سال بعد پر از خلاقیت است و یادآوریهای قابل توجهی برای طرفداران و علاقهمندان فیلمسازان دارد. اما هرگز تقلب نمیکند. هیچ مک گاوفین از نوع خطرناک وجود ندارد. هیچ تلاش ناشیانه، جادو یا نقص عمدهای دیده نمیشود. فقط احساسی هدفمند که در چشمان آلفی ویلیامز هنگام یادگیری نقش سنبله، گام به گام و صحنه به صحنه، آنچه باید کسب کند یا رها سازد، و اینکه چگونه باید در این دنیا زنده بماند، دیده میشود.
تمام اعتبار به 28 روز بعد داده میشود که با آلودههای سریع و پرخاشگرش ما را در سال ۲۰۰۲ شگفتزده کرد و خوشحال نمود. همچنین اعتبار باید به 28 هفته بعد داده شود که مجموعهای نوآورانه و توسعهدهنده عالی اصل داستان بیگانه در میان انسانها است اما 28 سال بعد حداقل برای لحظهای جایگاه خود را حفظ میکند (قسمتهای بیشتری نیز در راه است).
بویل و گارلند به سرزمینی بازگشتهاند که بیش از دو دهه پیش مشخص کرده بودند (ببخشید، این پاراگراف آخر مربوط به شرق است).
موضوعات:
منبع: https://www.newscientist.com/article/2484894-danny-boyles-long-awaited-zombie-sequel-28-years-later-is-a-triumph/?utm_campaign=RSS%7CNSNS&utm_source=NSNS&utm_medium=RSS&utm_content=home