به گزارش آی آر آر اس اس، سید سپهر نوری امروز در افتتاحیه نوزدهمین کنفرانس ملی و پانزدهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت فناوری و نوآوری با بیان اینکه فروپاشی سیاسی، عقب ماندگی، بحرانهای سیاسی و اقتصادی؛ با یک اتفاق و یک نوآوری ما را دچار دوربرگردان کرد و به سمت شکوفایی، قدرت، ثبات، تمدنسازی و اقتصاد جدید رفتیم، گفت: شاید این بار هم که همه ما احساس خوبی نداریم که دور زدن و برگشتن به کمک نوآوری برای ما شدنی باشد، ولی من مثالهایی خواهم زد.
وی قناتها را اولین نوآوری ایرانیها دانست و ادامه داد: تکنولوژی قنات به ظاهر امروز کماهمیت به نظر میآید، اما تمام منطقه شرق و مرکز کشور ما اگر صاحب جمعیتی هست، به خاطر قنات است. قنات امکان مسکونی شدن مناطق مختلف کشور را فراهم کرد و بسیار هم تکنولوژی پیچیدهای دارد؛ چرا قنات دارای زیر زمینی با تعداد زیادی چاه است که باید به شکل کاملاً مستقیم حرکت کند. امروز وقتی میخواهند تونل مانش را بزنند، فردی که از انگلیس حرکت میکند با فردی که از فرانسه حرکت میکند با کمک تکنولوژیهای ماهوارهای همدیگر را پیدا میکنند و از یک جا درمیآیند. آن موقع چطور این کار را میکردند؟
قاضی نوری با بیان اینکه حداقل ۱۰ تکنولوژی پیشرفته در قنات بوده است، یادآور شد: ما سابقه سههزار ساله داریم. در دهه ۱۳۲۰ آماری که فرانسویها دادند، نشان میداد ۳۵ هزار کیلومتر قنات داشتیم. همان موقع آمار جادههای رسمی کشور ما ۲۷ هزار کیلومتر بود. یعنی راههای زیرزمینی که برای دستیابی به آب کشیده بودیم، از راههای روزمینیمان بیشتر بود. تکنولوژی قنات سرنوشت کشور ما را تغییر داد و از آنجا توسعه پیدا کرد به کشورهای اطراف، آسیای میانه و عراق. قنات چیزی نیست، جز مجموعهای چاه که با دستهای پدران ما کشیده شده و به هم وصل شده و آبهای زیرزمینی را متعادل، منتقل میکند.
این استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: متأسفانه ما در سالهای اخیر با بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی با موتورهای چاه و انرژی تقریباً رایگان، این میراث را تخریب کردیم. اقتصاد ما ضعیف بوده، اما تخلیه آب به خاطر چه اتفاق افتاد؟ چرا کشورهای دیگر که اقتصاد کشاورزی دارند، آبشان تخلیه نشده؟ چرا افغانستان آبش تخلیه نشده؟ چون انرژی رایگان باعث شد آن چیزی که به اسم برق کشاورزی دادیم، صرف استخراج آب از هر عمقی شد و نتیجه این شد که امروز بسیاری از مناطق کشور به سمت غیرمسکونی شدن پیش میرود.
نوآوری که امپراطوری رم را متوقف کرد
قاضی نوری ادامه داد: از ۳ هزار سال قبل میآییم به حدود ۱۸۰۰ سال قبل. روم در اوج قدرت، امپراطوریای که در سه قاره آفریقا، آسیا و اروپا گسترده بود. امپراطور روم، گالیانوس، تصمیم میگیرد به مناسبت هزارمین سالگرد تأسیس شهر روم، به ایران بیاید و پادشاه ایران را بگیرد و در قفس در همان کلائوم که امروز در شهر رم است به رومیان نشان بدهد. طبق معمول تاریخ ما، دشمن از مسیر سوریه و عراق وارد میشود.
وی اضافه کرد: آنچه نوآوری ما را نجات میدهد و لژیون رومی را که تمام دنیای متمدن آن روز را فتح کرده بود، شکست میدهد و تار و مار میکند، فناوری نظامی ارابههای جنگی ایران بود. شاپور دوبار امپراطوران روم را شکست میدهد. گالیانوس کشته میشود و ۲۰ سال بعد والی که برای انتقام آمده بود به ایران اسیر میشود. همان مجسمه معروف که این روزها نسخهای از آن را در میدان انقلاب گذاشتهاند که بوسه بر زانوی شاپور میزند.
وی افزود: ارابههای جنگی ایران وقتی رو میشوند، معادله نبرد و معادله سیاست در کل دنیای آن روز را تغییر میدهند. این یک نوآوری بود که نمونهاش را دیدیم؛ معادله جنگ را با یک نوآوری نظامی میشود تغییر داد.
استاد دانشگاه تربیت مدرس به حدود هزار سال قبل پرداخت و گفت: زبان فارسی از دو جهت زیر فشار بود. از یک طرف خلافت عباسی زبان دین، عربی را مطرح میکرد و از شرق غزنویان زبان ترکی آن روز را وارد کردند و فارسی را زیر فشار گذاشتند. یک نفر به نام فردوسی مینشیند و شاهنامه را مینویسد. شاهنامه برگ برنده ایرانی میشود. تا جایی که ۵۰۰ سال بعد شاه اسماعیل که خود ترکزبان است، قیام میکند و با خواندن شاهنامه لشکرش و نام ایران را دوباره زنده میکند.
نوآوری فرهنگی ناجی زبان فارسی
وی شاهنامه را یک نوآوری فرهنگی توصیف کرد و افزود: فردوسی توانست کل داستان را عوض کند. در شرایطی که حدود هزار سال یا ۹۰۰ سال اصلاً نامی از ایران نبود؛ یعنی مردمی که در این جغرافیا زندگی میکردند شاید کلمه ایران به گوششان نخورده بود. شاهنامه فردوسی این اسم را زنده نگه میدارد و معادله را عوض میکند. شاید امروز یک نوآوری فرهنگی بتواند دوباره امید و وحدت ملی برای ما بسازد.
قاضی نوری نمونه دیگر را مربوط به حدود ۷۰۰ سال قبل عنوان کرد و گفت: یک بار در سال حدود ۶۱۰ چنگیز به شرق ایران میآید و ویران میکند. ۵۰ سال بعد نوهاش هلاکو وارد ایران میشود. در جریان فتح قلعههای اسماعیلیه با نابودی کامل ایران مواجه میشویم. اما هلاکو با شخصی به نام خواجه نصیرالدین طوسی روبهرو میشود. خواجه نصیر با دانشی که داشته، او را تحتتأثیر قرار میدهد و مشاور و بعد وزیر هلاکو میشود. شروع میکند به بازسازی کشور. به هلاکو یاد میدهد که میشود یک کشور را بدون نابودی اداره کرد.
وی افزود: بازماندگان هلاکو پادشاهان سازنده میشوند؛ مثل غازان خان. به کمک هلاکو، خلافت عباسی پس از ۵۰۰ سال حکومت برمیافتد. حاکمان مغول در اواخر حکومتشان تبدیل به حامیان فرهنگ و تمدن میشوند؛ عمدتاً اثر نگاه خواجه نصیرالدین طوسی آدمی که آنقدر دانش داشت که اول خودش را به عنوان ستارهشناس و پیشبینیکننده به مغولها معرفی کرد و بعد کمکم در اوضاع رصدخانه، اقتصاد، اداره کشور و مالیات گرفتن توانست آینده دیگری برای ایران رقم بزند. شاید علم و نوآوری علمی امروز هم بتواند خشونت، بحران و افراطیگری را مهار کند.
قاضی نوری با ذکر وقایع باخت شاه اسماعیل در جنگ چالدران، اضافه کرد: عثمانیها سوریه، لبنان و مصر را تصرف میکنند و راه ارتباط ایران با اروپا را میبندند. شاه عباس یک نوآوری سیاستی به کار میگیرد. به جای خرید محصول، به اکتساب فناوری روی میآورد؛ با آوردن برادران شرلی از انگلستان توپ و تفنگ میسازد. هم عثمانیها را شکست میدهد و سرزمینهای غربی ایران را آزاد میکند، هم پرتغالیها را در جنوب و هم ازبکان را در شرق. ایران تقریباً به مرزهای دوران ساسانی برمیگردد. شاید پادشاهی که هم جهانگیر و هم جهاندار باشد، مثل شاه عباس نداشتیم. با یک نوآوری سیاستی در اکتساب فناوری، معادله را برمیگرداند.
قاضی نوری اضافه کرد: یک نوآوری نسلی در دوره مشروطه تربیت شد. خیلیها فکر میکنند ایران جدید دستپخت رضا شاه است. این کاملاً بیربط نیست، اما بازسازی ایران از دوران مشروطه شروع شد. مثلاً انستیتو پاستور در آن زمان تأسیس شد. تا ۱۳۰۴ که هنوز دوران قاجار و مشروطه است و تا ۱۳۱۴ که رضاخان حرکتهای اصلیاش را انجام میدهد، این نسلِ تربیتشده دوران مشروطه بود که به رضاخان کمک کرد ایران جدید را بیافریند.
وی افزود: آزادی دوران مشروطه بود که آن نسل را ساخت و بسیاری از شخصیتها مثل فروغی، قوام، داور و تیمورتاش ظهور کردند و توانستند چهره ایران را تغییر دهند. امروز نسل Z شاید همان نسل مشروطه باشد؛ شاید بروز و ظهورش یک نوآوری نسلی را رقم بزند و یک ایران جدید بسازد.
این استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: به نوآوری در هویت و وحدت ملی برگردیم. پدر شاپور، اردشیر، که قیام کرده بود، با وضعیتی روبهرو بود که اشکانیان ۵۰۰ سال ایران را به شکل ملوکالطوایفی اداره کرده بودند. ایرانی از بین رفته بود. ملوکالطوایفی یعنی ایالتهای مختلف مستقل بودند و فقط مالیات و ارتش به شاه میدادند. اردشیر با فقدان هویت ایرانی مواجه شد. دستور داد اوستا را گردآوری کنند. اوستا در جریان حمله اسکندر سوخته و از بین رفته بود و فقط در سینهها مانده بود. همه را جمع کرد و کتابی شد به نام زند اوستا که در آن هویت ایرانی پرورش یافت. نسخهها نوشته شد و به تمام ایالتها فرستاده شد و یک چارچوب مشترک برای وحدت منابع، باورها و مکتب فکری ملی با محوریت ایران ساخته شد. هویت ایرانی دوباره بعد از حمله اسکندر، پس از ۶۰۰ سال، بازآفرینی شد.
وی گفت: امروز ما نیاز داریم دوباره با محوریت ایران دور هم جمع شویم. امروز از نظر مذهبی سه دسته داریم که شکاف دارند شامل طرفداران حکومت دینی، طرفداران جدایی دین از سیاست و دینستیزان. به لحاظ سیاسی نیز اصولگرا، اصلاحطلب و برانداز. همه اینها باید حول یک راه چهارم جمع شوند؛ راه چهارم، همگرایی حول کلانچالشهای ایران. کتاب کوچکی نوشتهام که ۷۵ چالش ایران را مطرح کردهام و گفتهام همه میخواهیم اینها را حل کنیم. سر این ۷۵ مورد، همه توافق داریم. ربطی به قانون اساسی ندارد. هیچ منافاتی با هیچ قانون اساسی ندارد و اگر همه به ایران بیندیشند، میتوانند حول این راه چهارم متحد شوند.
وی افزود: نسخههایی از این کتاب را به شکل غیررسمی به دوستان مختلف در آن طیفها دادم. باید اعتراف کنم موفقیتآمیز نبود. اغلب دوستان میگفتند ما حاضر نیستیم حتی برای ایران با طرفهای دیگر سر یک محور بشویم و با هم کار کنیم. امیدوارم نسل جدید ما، نگاههای جدید ما و فشار چالشهایی که با آن مواجهیم، هر کدام از ما را در هر طیفی که هستیم، به این نقطه برساند تا حول محور ایران متحد شویم.
irrss.ir

