به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سید جلال آل احمد نامی بزرگ و آشنا برای ادیبان فارسی و دوستداران زبان فارسی در سراسر جهان است. جلال زندگی حرفهای پرباری داشت که در نوع خود کمنظیر است. آنچه درست است این است که آل احمد را پدرخوانده ادبیات فارسی در ایران مینامند؛ او با قلم منحصر به فردش به قدری در نثر جای پای خود را محکم کرد که پس از گذشت بیش از پنجاه سال از درگذشتش، همچنان برای نسلهای متعدد در گستره فرهنگی زبان فارسی چهرهای بزرگ، منحصر به فرد و قابل احترام باقی مانده است. جاوید دای میرکشه، ناشر و خبرنگار افغانستانی، گزارشی درباره نگاه اهالی قلم افغانستان نسبت به جایزه ادبی جلال آل احمد نوشته است که در ادامه خواهید خواند:
جلال آل احمد که نویسنده و مترجم برجسته دوران معاصر به شمار میرود، از سوی برخی عزیزان کمتر دیده شده و گاهی نام و آثارش عمداً یا سهواً به اشکال مختلف سانسور شدهاند (سانسور نه به معنای امروز بلکه به معنای نپرداختن، به حاشیه راندن، برچسب زدن و …). به همین دلیل، جلال آل احمد در افغانستان کمتر شناخته شده است تا همعصرانش، اما در ایران انقلابی شاید به واسطه نوشتههایش، تثبیت واژه «غربزدگی» و مخالفت با روشنفکران متمایل به غرب، توانسته در مسیر حیات ادبیات فارسی باقی بماند و خیابان و جایزهای به نام خود داشته باشد.
جایزه ادبی جلال آل احمد که به عنوان گرانترین جایزه و نوبل ادبیات فارسی در ایران شناخته میشود، فرصتی شد تا به وضعیت جلال در داخل افغانستان و همچنین میان پناهندگان و مهاجران افغانستانی در ایران بپردازیم.
این جایزه که دولتی است، معمولاً به مناسبت تولد آل احمد برگزار شده و در بخشهایی چون داستان بلند و رمان، نقد ادبی، مجموعه داستان کوتاه و مستندنگاری اثر میپذیرد. در معرفی جایزه آمده که معتبرترین و گرانترین جایزه برای نویسندگان فارسی زبان است، هرچند در آییننامه جشنواره، انتشار اثر در ایران شرط حضور در جایزه اعلام شده است. این بند فاصله میان فارسی زبانان را افزایش داده و تا حدی زبان فارسی را در ایران انحصار کرده است. بنابراین نویسنده افغانستانی که کتاب اخیرش در افغانستان توسط ناشر افغانستانی چاپ شده اما مایل به شرکت در جشنواره است، چه باید بکند؟
همینطور یک نویسنده تاجیکستانی که کتابش یا در کشور خود یا در یکی از کشورهای اروپایی منتشر شده چگونه میتواند اثر خود را در این جایزه مهم و معتبر عرضه کند؟ شاید گفته شود خط تاجیکیها سیریلیک است و فقط زبانشان پارسی، اما فرض کنیم کتاب به زبان فارسی نوشته شده است. موارد فراوانی وجود دارند که نویسندگان تاجیکستانی نه به خط سیریلیک بلکه به خط فارسی آثار خود را منتشر کردهاند.
سرنوشت جایزه همهشمول جلال چه میشود و چرا بیش از یک دهه و طی چند دوره این شرط مورد توجه قرار نگرفته یا نادیده گرفته شده است؟ به همین دلیل با سه نفر از اهالی قلم افغانستان گفتوگو کردهایم؛ از جمله یک پناهنده و مهاجر افغانستانی در ایران (که رمانش در یازدهمین دوره جشنواره مورد تحسین قرار گرفت) و دو شهروند افغانستان.
نظرات این دوستان در قالب این پرسشها جمعآوری شده است:
۱: چقدر با جایزه ادبی جلال آل احمد آشنایی دارید و این آشنایی چگونه شکل گرفته است (مثلاً از طریق اخبار رسانهها، حضور در ایران و مطالعه رسانههای ایرانی و …)؟
۲: به نظر شما این جایزه که با نام مرحوم جلال آل احمد شناخته شده و گرانترین جایزه ادبی برای ادبیات فارسی است، چه جایگاهی میتواند در سطح جهان و در میان فارسی زبانان دیگر کشورها پیدا کند؟
۳: آیا نویسندگان افغانستانی علاقهمند به مشارکت در این جایزه هستند؟
۴: به عنوان یکی از نویسندگان افغانستانی از جامعه بزرگ ادبیات فارسی، آیا درخواستی برای حذف شرط انتشار کتاب در ایران برای شرکت در این جایزه دارید؟
البته لازم به ذکر است که نظرات این دوستان متعلق به خودشان است و قابل تعمیم به عموم نیست. دوست داشتم با تاجیکستانیهای عزیز نیز در این باره گفتگو داشته باشم، اما به دلیل مسائل مختلف از جمله نبود ارتباط دوستانه در فراتر از مرزها، از این لذت محروم شدم.
سام کهتر (نویسنده اهل مزار شریف)
اول: با جشنواره ادبی جلال آل احمد فقط اسماً آشنا هستم، زیرا نام این جشنواره برگرفته از نام نویسنده و روشنفکر معاصر ادبیات فارسی است که مرتباً در جلسات داستان نویسی و نقد مطرح میشود. گرچه داستانهای کوتاه من در سال ۱۴۰۱ به صورت کتاب مستقل در افغانستان منتشر شده، تاکنون موفق به شرکت در این جایزه نشدهام.
دوم: یقیناً این جایزه در ترویج و حفظ زبان و ادب پارسی موثر است. افراد زیادی در داخل افغانستان مشتاق شرکت در این جایزه هستند و چه خوب میشود که همکاری صورت گیرد. این جایزه و نمونههای مشابه میتوانند به تشویق فعالیتهای ادبی و قلم زنی منجر شوند و انگیزه خوبی برای نویسندگان تازه کار باشد تا فرصت محک زدن پیدا کنند. دغدغه اصلی داستاننویسان جوان پیش از شرکت در جشنواره، شنیده شدن داستانهایشان و یافتن ناشری برای چاپ است.
سوم: هر انسان علاقه دارد در چهاردچوبی معتبر حضور یابد و نویسندگان افغانستانی از این قاعده مستثنی نیستند و مشتاق به شرکت در چنین جایزه و رویدادهایی هستند. جایزه جلال آل احمد خصوصاً برای مهاجران و پناهندگان داخل ایران فرصت فراهم میکند چون در آنجا حلقات فرهنگی و ادبی فعالتر است و شانس بیشتری برای شرکت وجود دارد.
چهارم: اگر شرط پذیرش کتاب از ناشر ایرانی حذف شود، حتماً به سود نویسنده، ناشر و مجامع فرهنگی فارسی زبان خواهد بود و باعث غنیتر شدن جشنواره نیز میگردد.
علی افتخاری (نویسنده و ناشر اهل کابل)
اول: طبیعتاً کار در حوزه فرهنگ و هنر اجازه میدهد با نام و آثار شخصیتهای بزرگی مانند جلال آل احمد، محمدعلی جمالزاده، صادق چوبک، صادق هدایت و دیگر بنیانگذاران ادبیات داستانی فارسی آشنا شویم. ما در افغانستان درباره جایزه ادبی جلال آل احمد بسیار شنیده و صحبت کردهایم. نحوه آشنایی دقیقم با این جایزه را به یاد ندارم اما احتمالاً از طریق رسانههای اجتماعی بوده است.
دوم: درباره جایزه جلال آل احمد و جوایز مشابه باید گفت که هر جشنواره به عنوان یک فرصت و جایگاه در موازات جشنوارههای دیگر عمل میکند. در ادبیات ایران جوایزی چون هوشنگ گلشیری، جلال آل احمد، صادق هدایت و… و در افغانستان جوایزی مانند اکرم عثمان، نوروز، اوسانه و سی سانه فعالیت دارند. همچنین جوایز متعددی در مناسبتهای مختلف در مجامع فارسی زبان جهان برگزار میشود. این جوایز همه کنار هم جای دارند.
موسسان و برگزارکنندگان این جشنوارهها با شاخصههای انتخاب جوایز نقش مهمی در رشد و اعتلای فرهنگ داستاننویسی دارند و به اهمیت حرفه نویسندگی که هنوز در جوامع جهان سوم به طور کامل پذیرفته نشده تاکید دارند. متأسفانه در این جوامع بسیاری از گفتن اینکه نویسنده هستند شرم دارند چون احتمال دارد به عنوان شخصی بیپول و بدبخت دیده شوند؛ در حالی که ثروت نویسندگان نه به معنای پول بلکه در ابعاد دیگر است.
سوم: در مورد جایزه جلال آل احمد باید گفت که این جایزه با ضوابط خود فقط بخش خاصی از نویسندگان را شامل میشود که فرصت دیده شدن و خوانده شدن پیدا میکنند، در حالیکه جایزههای دیگری گروههای دیگری از نویسندگان را پوشش میدهند.
قطعاً هر نویسندهای علاقه دارد در زندگی ادبی خود دیده و خوانده شود و یکی از راههای مهم آن شرکت در جوایز و رویدادها و کسب مقام در آنهاست.
بنابراین پاسخ صریح من به این سؤال مثبت است؛ معتقدم نویسندگان افغانستانی در مقاطعی از زندگی خود علاقهمند به شرکت در جایزه جلال آل احمد و جوایز دیگر هستند تا دیده و خوانده شوند.
چهارم: بله، خواست من حذف شرط چاپ کتاب در ایران برای شرکت در این جایزه است. زیرا بسیاری از نویسندگان خوب فرصت نشر کتاب در ایران را ندارند و این شرط باعث محرومیت بخش بزرگی از نویسندگان، به ویژه افغانستانیها، از حضور در جشنواره میشود. برطرف شدن این مشکل فرصت عادلانهتری برای دیده شدن و خوانده شدن فراهم میکند.
احمد مدقق (نویسنده مهاجر در قم)
اول: آشنایی من با جایزه جلال آل احمد از طریق رسانههای آزاد و دولتی است که به عنوان رویداد ادبی مهم به آن میپردازند و به عنوان داستاننویس این اخبار را دنبال میکنم.
نام و شخصیت جلال آل احمد برای نسل اول داستاننویسان فارسی مدرن در افغانستان که دهه ۳۰ و ۴۰ میباشند، شناخته شده و خوشنام است، گرچه پیش از آن نیز داستان نویسانی در افغانستان بودهاند. من مبدأ مدرننویسی و داستانکوتاهنویسی در افغانستان را دهه ۴۰ میدانم که ارتباطات سیاسی در ایران شکل گرفت و ادبیات به عنوان پل ارتباطی میان گروههای فکری، اجتماعی و سیاسی شناخته شد و آثار جلال و ترجمههایش به افغانستان راه پیدا کردند.
دوم: جلال آل احمد همچنان نامی آشنا و محترم است. فکر میکنم از نام جلال میتوان برای ایجاد پل ارتباطی میان داستاننویسان افغانستان و ایران بهره برد. در یکی از دورههای جشنواره جلال برای افغانستان پروندهای باز شد، اما این امر مقطعی بود. سال گذشته اعلام شد که جشنواره قصد دارد به طور سازمانیافتهتر حوزه کشورهای فارسی زبان را هدف قرار دهد. به نظر من باید تفاوتهای فضای داستاننویسی در این کشورها لحاظ شود و معیارهای داوری متفاوت شود. تاجیکستان، ایران و افغانستان هر سه فارسی زباناند اما فضای داستاننویسی از لحاظ حجم، کیفیت و کمیت تفاوت دارد. مشابه چیزی به نام «بوکر عربی» که نویسندگان کشورهای عربی در آن شرکت میکنند با معیارهای مشترک، باید برای فضای فارسی زبان نیز پروتکل یکسانی تعریف شود.
سوم: شخصاً بسیار علاقهمند به شرکت در این عرصه و منظومه هستم و تصور میکنم نویسندگان افغانستانی نیز مشتاق حضور در این جایزه باشند. در صورتی که در این رویداد مداخلات سیاسی و فراادبی کمتر یا کمرنگ باشد، کارهای زیادی میتوان انجام داد. بهتر است فرایند دعوت نویسندگان دیگر کشورها از طریق ارتباطات مستقیم میان آنان صورت بگیرد. هرچند جایزه دولتی است، ولی در بخش اجرایی و دعوت نویسندگان میتوان از روابط خود نویسندگان بهره جست که موفقتر و آسانتر است.
چهارم: برای آینده باید از هر اقدامی که به گسترش دایره و غنیتر شدن این جایزه کمک کند استقبال کرد. هم اکنون کتابها در ایران با روند مشخص نشان فیپا چاپ شده و ثبت میشوند، اما اگر کتابهای منتشر شده خارج از ایران نیز اجازه شرکت پیدا کنند یا تمام کتابهای فارسی زبان در دنیا، روند جشنواره از نظم خارج میشود. البته این به معنی کنترلناپذیری نیست بلکه باید ضوابط دقیق و هوشمندانهای طراحی شود و کتابها به درستی بررسی شوند.
منبع: https://snn.ir/fa/news/1218706/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%84%E2%80%8C%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF
